نورانورا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره

حسی به رنگ آسمان

تولدت مبارک

بیمار خنده های توام بیشتر بخند... خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب...   اولین سالروز آمدنت به زمین مبارک...انسان کوچک خدا... دختر کوچک من... نورای عزیز ما پی نوشت: لحظه ارسال این پست، لحطه بدنیا آمدن توست... ...
19 دی 1391

من عاشقتر از پیشم!

سلام به دختر ناز و کوچیکم... مامان تنبلت بعد قرنی اومده اینجا رو به روز کنه. اونم به یک بهونه خوب و قشنگ.... پارسال این موقع مامان تو بیمارستان بستری شده بود و داشت درد می کشید تا تو بدنیا بیای... امروز روز تولد توست. روزی که اسم من مادر شد! من هم مادر شدم... با وجود تو، با بدنیا اومدن تو... اصلا باورم نمی شه نورای من! این یک سال مثل برق و باد گذشت... تو چقدر بزرگ شدی... اون دخترک کوچیکی که روزای اول حتی نمی تونست گردنش رو حرکت بده، وقتی شیر رو برمی گردوند شیر روی صورت و گردنت می رفت و حتی نمی تونستی هیچ حرکتی بکنی، اگر به پهلو نمی خوابوندمت ممکن بود شیر بپره تو گلوت و خدای نکرده بره تو راه تنفست، اون دختر کوچیک و ظریفی که وقتی دهنش رو...
19 دی 1391
1